سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» گوشه از زندگی پربرکت عالمی از مکتب اهل بیت (ع) حاج شيخ مرتضي انصاري قمي که در عصر مرحوم آیت الله العظمی حائری مورد توجه و یژه آن مرجع عالیقدر بود را منتشر می کند.
خطيب و محدث بزرگ، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين شيخ مرتضي انصاري قمي، يكي از مبلغان نستوه دين به شمار مي رفت كه در وعظ و تبليغات ديني و ترويج و نشر احاديث اهل بيت(ع)، گوي سبقت از اقران ربود و صوت مواعظ حسنه اش به سراسر ايران رسيد. او در غالب مسافرت هاي تبليغي خود و مبارزاتش بر عليه شيخي ها، صوفي ها، بابي ها، بهائي ها و كمونيست ها، آثار نيكويي از خود به جاي گذاشت و بسياري از مردم را به راه دين هدايت كرد و از انحراف نجات داد...»(1)
آن مرحوم با آن اسباب و ابزار، از آيات و روايات كه در صندوق سينه اش محفوظ داشت، با ذوق و سليقه شيرين و مخصوص خود به راه افتاد و چهل سال تمام، تابستان و زمستان در شرق و غرب و شمال و جنوب ايران و عتبات عاليات (كربلا و نجف و سامرا) به موعظه پرداخت.
مرحوم آيت الله بروجردي مي فرمود: «زبان انصاري و قلم سيد شرف الدين، هر دو خدمتگذار واقعي اسلام اند.»(2)
* تولد
حاج شيخ مرتضی انصاري در سال 1321 يا 1323 ق در قم، در خانواده اي پرفضيلت كه نَسَبش به شيخ الطائفه جناب سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي، صحابي بزرگوار حضرت امام حسن عسكري(ع) مي رسد، زاده شد.(3)
پدرش مرحوم آقا شيخ محمد حسين زاهد، العبدالصالح العابد المتهجد(4) يكي از عباد و زهاد پايين شهر قم و از معتمدين و ثقات حضرات آيات: آقا شيخ ابوالقاسم قمي و آقا شيخ مهدي حكمي قمي بود. وي و برادرش مرحوم حاج شيخ علي زاهد، تابستان هاي گرم ماه رجب و شعبان را روزه گرفته و به ماه رمضان پيوند مي زدند.و در دوره عمرشان كمتر اتفاق افتاد كه نماز شب را ترك كنند. آنان در امر به معروف و نهي از منكر بسيار كوشا بودند و شخصاً مرتكبين امور خلاف شرع را توبه مي دادند.(5)
مرحوم انصاري از ابتدای تأسيس حوزه علميه قم در سال 1340 ق (1300ش)، به تحصيل علوم ديني روي آورد، مقدمات و ادبيات را نزد مرحوم علامه اديب تهراني، سطوح را در محضر حضرات آيات: ميرزا محمد همداني، آخوند ملاعلي همداني، حاج شيخ محمد علي حايري قمي و آيت الله العظمی سيد محمد تقي خوانساري (ره) فرا گرفت و آن گاه در سال 1347ق، به درس خارج فقه و اصول آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري (ره) حاضر شد و خیلی زود در زمرۀ شاگردان مبرز وي درآمد.(6) او در همان زمان سخت مورد توجه استاد قرار گرفت.
* علت نامیده شدن به انصاری
مرحوم انصاری پيش از آن كه به لباس روحانيت ملبّس شود، روزي در تيمچه بزرگ بازار، بر فراز منبر بود كه مرحوم آيت الله حايري (ره) وارد مجلس شد و زماني كه منبر شيرين وي را مشاهده كرد، او را نزد خود طلبيد و پرسيد: نام شما چيست و چرا تا كنون معمّم نشده اي؟. مرحوم انصاري گفت: آقا! نام من شيخ مرتضي است و تا كنون در خودم صلاحيت معمّم شدن را نديده ام!. آيت الله حايري فرمود: «ان شاء الله كه شيخ مرتضي انصاري بوده باشي (از همان زمان، نام خانوادگي اش در ميان علما و مردم به «انصاري» معروف شد.) تو بهترين كسي هستي كه شايستگي عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجره ات، در مدرسه فيضيه مي آيم و عمامه بر سرت مي گذارم».
روز بعد كه مردم و بازاريان و طلاب با خبر شدند، آقاي حاج شيخ به مدرسه فيضيه براي عمامه نهادن بر سر شيخ مرتضي مي رود، به مدرسه فيضيه آمدند. دايي اش، حاج غلامحسين مقتصدي نيز كه از قنادهاي معروف شهر بود، با نقل و شيريني پذيرايي مفصل از آقايان كرد.
همچنين آيت الله حايري خود براي خواندن خطبه عقد ازدواج شيخ مرتضي به مجلس آمد و سفارش او را كرد.
* هجرت
وي از بنيان گذاران هجرت براي تبليغ در ماه مبارك رمضان و ماه محرم همراه دوستانش مرحوم آيت الله محقق داماد و آيت الله شيخ محمد رضا طبسي بود. آيت الله طبسي در مصاحبه اش با مجله «حوزه» مي گويد:
«مرحوم آقاي انصاري، حسب الامر آيت الله حايري، چندين سال براي اقامه جماعت و ترويج دين به قصبه گركان - دو فرسخي آشتيان – رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابه هاي خود ارشاد نمود(7) و در حقيقت دين مردم گرگان و آشتيان تا كنون مرهون اقامت چندين ساله وي و زحمات بي دريغ و شبانه روزي اش بوده است.»
* مراجعت به قم
«پس از حدود 10 سال توقف در آن منطقه، به زادگاهش بازگشت و ارشاد مردم مسلمان را از طريق وعظ و تبليغ آغاز كرد. او خطيبي رشيد، سخنوري فصيح و بليغ و واعظي دلسوز به حال جامعه بود. محبت و اخلاص وي به ائمّه اطهار(ع) به حد كمال بود و براي اشاعه روايات و احاديث آنان تلاش مي كرد. مردي روانشناس بود و اغلب مطالب روز را با احاديث و روايات تطبيق مي كرد و با شيريني و ملاحتي كه داشت، آنها را به جامعه تفهيم مي كرد. تخصص وي بيشتر در نشر احاديث و اخبار بود و مطالب را كه با آياتي از قرآن عنوان مي كرد، تا آخر منبر بر طبق آن، دهها حديث و روايت تفسير مي كرد و آن را با اشعار، امثال و حكايت هاي دلنشين مي آميخت...»(8) او حافظ بيش از سي هزار حديث بود(9) و از اين گنجينه گرانبها، در منبرهايش به خوبي استفاده كرد.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مي فرمود: «در يك مجلس شمردم، تا هفتاد حديث در يك موضوع خواند».
آيت الله مشكيني در خطبه هاي نماز جمعه قم (10) گفتند: «زماني كه وارد قم شديم، آقاي انصاري بسيار مشهور بود. او در هر منبرش بيش از يكصد حديث مي خواند، من از صدا و سيما مي خواهم نوارهاي ايشان و امثال او را پيدا كنند و براي مردم پخش نمايند. اينها به گردن مردم حق دارند. اينها بودند كه دين مردم را حفظ كردند...»
آيت الله سبحاني مي فرمود: «در يك شب اربعين، پاي منبر او بودم. او چهل حديث، با لفظ اربعين، خواند و همه را توضيح داد. منبرش به قدري مفيد و با ارزش بود كه همه از عالي و داني و از فقيه و مجتهد تا آدم هاي عادي از منبرش استفاده مي بردند و حضور در پاي منبر او را بر همه چيز ترجيح مي دادند».
وي يك سال نيز در ماه مبارك رمضان، در مسجد شيخ انصاري نجف اشرف به منبر رفت.
مرحوم آيت الله حاج سيد محمد روحاني مي گفتند: آيت الله العظمي خويي (ره) شب ها در مسجد خضرا درس مي فرمود. ما به ايشان مي گفتيم: آقا، درس را زودتر تعطيل كنيد تا به منبر آقاي انصاري هم برسيم. ايشان پرسيد: مگر آقاي انصاري در منبر چه مي گويد كه شما مي خواهيد از درس من كم كنيد؟ گفتيم: آقا! منبر ايشان گفتني نيست، ديدني است و بايد خود ببينيد!. ايشان، شبي درس را زودتر تعطيل كرد و به مجلس انصاري، حاضر شد و از كثرت نقل احاديث در شگفت آمد و فرمود: «آري! شما حق داريد، اين مجلس خيلي قابل استفاده است». از آن روز به بعد، هر شب درس را كمي زودتر تعطيل مي كرد.
به هر جا كه شيخ مرتضي قدم مي نهاد منشأ خير و بركت بسياري مي شد. چه بسيار اشخاص گنهكار، از شرابخوار و قمارباز و مردان و زنان بدكاره در محضر ايشان توبه كردند و از كارهاي زشت به يكباره دست كشيدند.
* مرحوم انصاری و در خواست منبر مرحوم طیب رضایی
او خود می گوید: زماني در شب هاي محرم، در تهران، پس از نماز مغرب و عشاء سه مجلس را اداره مي كردم. طيب خان رضايي پيش من آمد و مرا براي مجلس بارفروشان (ميدان شوش) دعوت كرد. عذر آوردم و گفتم: طيب خان! من پس از نماز سه مجلس دارم و ديگر به مجلس شما نمي رسم، وانگهي ساعت از نيمه شب هم مي گذرد. او گفت: آقاي انصاري! ما ده بيست نفر بوديم كه همه جور كارهاي خلاف را انجام مي داديم و در اثر منبرهاي پارسال شما از همه آنها دست كشيديم. حالا مي خواهي بيا مي خواهي نيا؛ ولي من شما را، چه دعوت ما را قبول كني و چه قبول نكني، به زور هم كه شده مي آيم مي برم. من هم قبول كردم و فكر مي كردم كه مجلسم بسيار خلوت است؛ اما وقتي رفتم ديدم مجلس مالامال از جمعيت است و از بهترين مجالس من در تهران شد.
* بناهاي خيريه
مرحوم حجت الاسلام انصاري، به خاطر تشويق مردم براي ايجاد مساجد و بناهاي خيريه، در اغلب شهرستان هاي ايران آثار بسياري از خود بر جاي گذاشت.(11)
يكي از محلات قم به نام كوچه حاج زينل، بدون مسجد بود. وی را دعوت كردند، مرحوم انصاری در منبر پرسيد: اين كوچه چه نام دارد؟. گفتند: كوچه حاج زينل. وی گفت: پسران حاج زينل، كه ثروتمند محل بودند يا نام پدرشان را از اين كوچه بردارند، من خودم مسجد را مي سازم و نام انصاري بر آن مي گذارم يا حاضر شوند مسجد را به نام پدرشان بسازند. كه مسجدي بزرگ ساخته شد و اكنون هم برپا است.
زماني نيز (ماه مبارك رمضان) در مسجد اركِ تهران منبر مي رفت. كثرت جمعيت شركت كننده به حدي بود كه مسجد با تمام بزرگي اش كوچك مي نمود. او در منبر گفت: اين درست نيست كه خانه خدا (مسجد ارك) كوچك باشد و خانه دولت (وزارت دارايي) بزرگ باشد. سرانجام با پيگيري اين موضوع و مكاتبات با نخست وزيري، موفق شد بخشي از حياط وزارت دارايي را داخل مسجد ارك نمايد.
* تأليفات
از آن مرحوم، يازده دفتر قطور در تبويب آيات و روايات و اشعار باقي مانده، كه يكي از آنها تفسير سوره «العصر»، به طور كامل مي باشد. خط آن مرحوم بدون نقطه بوده و خواندنش كمي مشكل است.
وي در اقدام خداپسندانه ديگرش، وصيت كرد تا كتابخانه نفيس او را در اختيار مرحوم آيت الله العظمی خويي قرار دهند و پس از مرگش بدين وصيت عمل شد و هم اينك، آن كتاب ها در كتابخانه مدينة العلم - قم - مورد استفاده اهل علم قرار دارد.
* رحلت
سرانجام آن خطيب شهير عالم اسلام، پس از عمري موعظه و ارشاد و پس از پشت سرنهادن يك دوره بيماري، در تاريخ چهارشنبه 27 مرداد ماه 1350ش مصادف با 26 جمادي الاول 1391ق. (12) در 70 سالگي رحلت نمود.
پيكر پاكش، صبح روز پنجشنبه 28 مرداد از مسجد رفعت به سوي حرم مطهر فاطمه معصومه(س)، با حضور يكپارچه علما، روحانيون و عموم اصناف و اهالي قم تشييع و پس از نماز مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي، در مقابر اشعريين (قبرستان شيخان) روبروي مرقد جناب زكريا بن آدم اشعري، به خاك سپرده شد.
به دنبال اعلام خبر وفاتش، مراسم بزرگداشت مقام علمي و عملي او تا شب چهلم در سراسر ايران برگزار شد.
شعرا نيز در مرثيه وي، اشعاري سرودند كه يكي از آنها، اين قصيده است:
تا كه اسلام خطيبي چو تو را داد زدست كمر مجمع روحاني اسلام شكست
سد مستحكم دين رخنه سختي برداشت قرنها بگذرد اين رخنه نيارد كس بست
نه همين كشور اسلامي ايران به عزا است به غم تو است به هر جا كه مسلماني هست
آه كه حامل آيات خدا خفت به خاك واي كه راوي اخبار نبي رفت ز دست
اسفا طوطي شكر شكن گلشن علم سوي فردوس برين زين قفس عاريه رست
رفت آن مرد سخنگوي توانا زجهان كه دو صد بذله شيرين زيكي مي پيوست
رفت آن عالم ناطق كه به نيروي دليل بود هر مرتد و بي دين به دمش عاجز و پست
حامي شرع خدا ناصر دين، انصاري همچو شهباز زمنبر به سر عرش نشست
گرچه از حكم خداي دو جهان نيست گريز هيچ فردي زبشر از خطر مرگ نرست
ليك مرگ خطبا مرگ يكي ملت هست رشته ملتي از مرگ خطيبي بگسست (13)
پي نوشت ها:
1 - گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 339 و آثار الحجة، ج 2، ص 144.
2 - مجله معارف جعفري، سال دوازدهم (اسفند 1350 / محرم الحرام 1392 ق)، ص 291 و 292 نيز ببينيد: مجله مكتب اسلام، ش 141 (مهرماه 1350)، ص 16، روزنامه كيهان مورخ 1 شهريور 1350، ص 3.
3 - رجال قم، 158 و گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 340.
4 - الذريعة، ج 26، ص 20.
5 - مقدمه ديوان انصاري، ص 129 و دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 200.
6 - گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 340، رجال قم، ص 158، آثار الحجة، ج 2، ص 144، مجله معارف جعفري، ص 291 و آينه دانشوران.
7 - گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 340 و رجال قم، ص 158.
8 - مقدمه ديوان انصاري، ص 138.
9 - دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 200.
10 - 22 رجب 1418 ق.
11 - دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 200.
12 - ميراث اسلامي ايران، ج 9، ص 402 (حوادث الايام) و روزنامه كيهان، اول شهريور 1350، ص 3.
13 - اختران ادب، ج 2، ص 500 و مقدمه ديوان انصاري، ص 145 و 146.
منبع: ستارگان حرم، ج، 8، ص، 148-131، ناصرالدين انصاري، با تلخیص
نظر شما